به گزارش مشرق، اگرچه بسیاری از کارشناسان سیاسی، آمریکا را مقصر اصلی در به وجود آمدن وضع فعلی و ایجاد وقفه و بنبست در مذاکرات هستهای می دانند اما برخی از عناصر مدعی اصلاح طلبی تمایل دارند شیپور را از سر گشاد آن بنوازند.
بعد از سه ماه و نیم وقفه در مذاکرات هستهای، بالاخره هفتم و هشتم تیرماه دور جدید مذاکرات رفع تحریمها بین ایران و آمریکا به صورت غیرمستقیم در دوحه قطر و با میانجیگری اتحادیه اروپا برگزار شد.
بعد از اتمام مذاکرات دوحه، حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه کشورمان راه را برای بهانهجویی های طرف آمریکایی بست و تأکید کرد: ایران هیچگونه مطالبات فرابرجامی ندارد و مطالبات ما صرفاً در چارچوب توافق هستهای سال ۲۰۱۵ است.
بیشتر بخوانید:
حسین امیرعبداللهیان با بیان این که ایران برای رسیدن به توافق خوب و پایدار مصمم است، تأکید کرد: چیزی نباید مانع نفع اقتصادی ایران از برجام شود و تمرکز ما در گفت و گوهای دوحه، تضمین مؤثر از طرف آمریکا بوده است؛ و این کشور باید متعهد شود که جمهوری اسلامی ایران از مزایای کامل توافق ۲۰۱۵ برخوردار می شود. اما تاکنون طرف آمریکایی نتوانسته ایران را نسبت به تحقق این مسئله مطمئن کند.
مجید تخت روانچی سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد نیز نهم تیرماه، یعنی یک روز پس از اتمام مذاکرات دوحه، در نشست شورای امنیت، تأکید کرد: ایران در مذاکرات دوحه با جدیت عمل کرد و همچنان آماده گفت و گوی سازنده و توافق است. وی با بیان این که اکنون توپ در زمین آمریکاست، تأکید کرد: اگر آمریکا واقعبینانه عمل کند و قصد جدی خود را برای اجرای تعهداتش نشان دهد، توافق دور از دسترس نیست.
لغو تحریمها و اخذ تضمین مؤثر، شرط بازگشت به تعهدات برجامی
تجربه خروج یک جانبه ایالات متحده آمریکا از برجام، ثابت کرده که لغو تحریمها و اخذ تضمین مؤثر، مهمترین مسئله برای بازگشت دوباره به تعهدات برجامی است.
تعهداتی که یک بار در سال ۱۳۹۴ سرعت چرخش سانتریفیوژها در ایران را کند کرد و فیتیله غنی سازی و توسعه هستهای را نیز حسابی پایین کشید؛ اما نه تنها تحریمها لغو نشدند، بلکه بیشتر و بیشتر هم شد.
از این رو، آن گونه که مسئول سیاست خارجی ایران گفته است: «تمرکز تیم مذاکرات هستهای کشورمان در مذاکرات دوحه، بر اخذ تضمینهای مؤثر از طرف بدعهد برجام بوده است»، که اقدامی منطقی و عالمانه تلقی می شود و یادآور این ضربالمثل ایرانی است که «عاقل، از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود».
سرگردانی اصلاح طلبان در میدان سیاست بین الملل
اما نکته قابل تأمل، مواضع طیفی از اصلاحطلبان است که این روزها در تلاشند مذاکرات دوحه را شکست خورده و علت را هم - نه زیاده خواهی های طرف بد عهد برجام- کوتاهی و ضعف مذاکرهکنندگان کشورمان معرفی کنند.
بررسی مواضع کلان اصلاحطلبان ثابت میکند طیف قابل توجهی از آنان، تحلیل و ارزیابی دقیق و درستی از مسائل کلان ملی و بینالمللی ندارند. به عنوان مثال، می توان به توصیه آنان به «حمله به طالبان» یا توصیه به «همکاری با صدام در زمان حمله آمریکا به عراق» اشاره کرد.
از سوی دیگر، طیفی از اصلاحطلبان نیز بارها نشان دادهاند که در دیدن قصور و تقصیر همقبیلهای های خود، چشمان بینایی ندارند اما در عین حال، ذرهبین به دست به دنبال ایراد و اشکال در اردوگاه سیاسی مقابل خود هستند.
طیفی که نه تنها ناتوانی و ناکامی حسن روحانی، محمدجواد ظریف و عباس عراقچی را طی سالهای ۹۲ تا ۱۴۰۰ هرگز ندید، بلکه ندانمکاری های تیم مذاکرهکننده قبلی را نیز نخواست که ببیند؛ حتی وقتی ظریف اذعان کرد که در بررسی متن نهایی برجام کوتاهی شده و حداقل در بعضی موارد از گرفتن حقّ ملت ایران ناتوان بوده و از خطوط قرمز هم عبور کردهاند.
اما تجربیات به دست آمده از توافق سال ۹۴ از نحوه عملکرد طرف غربی به ویژه آمریکا، اتخاذ رویکرد واقعگرایانه و اخذ تضمینهای مؤثر را برای ادامه پیدا کردن مذاکرات و احیای دوباره برجام ضروری کرده است؛ موضوعی که طیفی از اصلاحطلبان همانند گذشته با اتخاذ رویه سیاسی و ارائه تحلیلهای غلط و تخدیر افکار عمومی، به دنبال گرفتن ماهی مراد خود و احیاناً افزایش سرمایه اجتماعی از دست رفته خود هستند.
به عنوان مثال، عباس عبدی در مصاحبه با روزنامه شرق، مذاکرهکنندگان امروز کشورمان را فاقد اعتمادبهنفس معرفی کرده است. این فعال سیاسی اصلاحطلب با بستن چشمان خود بر این واقعیت که مانور بیش از اندازه دولت قبل بر مذاکرات هستهای، جنبه تبلیغاتی و بهرهبرداری های سیاسی داشته است که متأسفانه خسارتزا بوده و منجر به تأثیرات عمیق روانی بر بازار و معیشت مردم هم شد، از تاکتیک این روزهای دستگاه دیپلماسی کشورمان که کاستن از فضاسازی های کاذب رسانهای و اثرگذاری منفی بر شئون زندگی مردم است، ابراز ناخرسندی میکند. عباس عبدی مدعی شده است «این تاکتیک دولت، به معنای جلوگیری از آگاهی بخشی و تنویر افکار عمومی، و در نتیجه ممانعت از فهم بهتر مسائل جامعه است».
چشم بسته مدعیان اصلاح طلبی بر ناکامی های مثلث روحانی، ظریف و عراقچی
خاطره افکارعمومی ایران هنوز تصویب ۲۰ دقیقهای برجام را به خاطر دارد. این اتفاق و اعتراف ظریف به نخواندن متن نهایی برجام از جمله واقعیتهایی است که اصلاحطلبان تمایلی به یادآوری آن ها ندارند.
رئیس دفتر دولت اصلاحات نیز از دیگر چهرههای سیاسی اصلاحطلبان است که با بستن چشمان خود بر واقعیتهای میدانی و ناکامی ها و امتیازدهی های مثلث روحانی، ظریف و عراقچی در دور قبل مذاکرات، در توییتی مذاکرهکننده ارشد کشورمان را غیرمتخصص دانسته و نوشته است: «باز جمعه شد. آقای علمالهدای مشهد ما از علی باقری تشکر کرده که در قطر هم مثل وین به نتیجه نرسیدند. تشکر کرده از دانشگاه امام صادق که چنین نماز شب خوانهایی تربیت کرده. خدا قبول کند نماز شب باقری را. ولی ای کاش کسی میرفت مذاکره کند که دیپلماسی خوانده بود».
بر اساس مستندات متعدد و شواهد میدانی و مذاکرات چندباره و چندین ساله طیف اصلاحطلب با کشورهای غربی، آن چه مشخص شده است این که تنها راهکار اصلاحطلبان برای کاستن از تنشها با غرب، سازش و تسلیم و به عبارت دیگر، امتیازدهی های یکطرفه، پی درپی و دستیابی به توافق به هر قیمتی است. از این رو، آن ها امروز چشم دیدن ایستادگی تیم مذاکره دولت سیزدهم در برابر زیادهخواهی های غربی ها را ندارند؛ و برای هجو این نوع تفکر، به هر تخدیری روی آوردهاند.
در نمونه دیگری، حزب اصلاحطلب اتحاد ملت با صدور بیانیهای برخلاف واقعیتهای میدانی در عرصههای بینالمللی، «تداوم وضع فعلی و گذشت زمان را به نفع ایران ندانست و خواستار تسریع در روند احیای برجام شد». این حزب اصلاحطلب، با چشم بستن بر خسارتهایی که ملت ایران از بدعهدی طرف مقابل در برجام خورده است، و تنزل دادن برجام به دعواهای سیاسی و سنگاندازی های داخلی، طوری وانمود کرده که گویا این ایران بوده است که از برجام خارج شده و یا در احیای این توافقنامه چندجانبه کارشکنی می کند!
عبدالله رمضانزاده از دیگر چهرههای اصلاحطلب و از محکومان امنیتی فتنه ۸۸ در توییتی مدعی شده است: «زندگی ما هشتاد و چند میلیون رعیت در گرو مذاکره فردی از طرف ماست که افکار اکثریت ما را نمایندگی نمیکند». وی به این سئوال پاسخ نداده که اگر مردان دیپلماسی امروز که از دل صندوقهای اخذ رأی بیرون آمدهاند، نماینده ملت ایران نیستند، چه کسی نماینده آنهاست؟ و آیا خود او و دولت اصلاحات که در سالهای ۷۶ تا ۸۴ و دولتهای یازدهم و دوازدهم، از کجا و چگونه نمایندگی ملت ایران را به دست گرفتهاند؟ آیا به جز صندوقهای رأی بوده است؟ واقعیت آن است که طیفی از اصلاحطلبان آن گونه که در فتنه ۸۸ نشان دادند، حاضرند مردم سالاری و اصل انتخابات را نیز، در زیر پای منافع شخصی و حزبی خود قربانی کنند.
محمود صادقی از دیگر چهرههای اصلاحطلب هم بدون توجه به سیاستهای کلان جمهوری اسلامی ایران و منع قانونی مذاکره مستقیم با آمریکا، در توییتی از دستگاه دیپلماسی کشورمان خواسته است: «مستقیم، صریح، شفاف و در تهران (!) با آمریکا مذاکره کنند».
در چنین شرایطی است که حتی واکنش عزتمندانه و البته قابل پیشبینی دستگاه دیپلماسی کشورمان در مواجهه با اقدام غیرمنصفانه غرب برای محکوم کردن ایران در شورای حکام آژانس، به مذاق برخی از اصلاحطلبان خوش نیامده است و به جای حمایت از اقدامات آنان، به تضعیف مردان دیپلماسی کشورمان و رد سیاست نگاه به شرق پرداختهاند.
اما این ها چیزی را عوض نمی کند و واقعیت همان است که مسئولان امروز سیاست خارجی کشورمان گفتهاند: «اگر واشنگتن تصمیمهای لازمی را که به آن آگاه است اتخاذ کند، میتوان چند موضوع باقیمانده را هم حل کرد و ظرف چند روز به توافق نهایی رسید».
با این حال، شرایط به گونهای است که نمیتوان از تأثیرات این مذاکرات بر مسائل داخلی امروز و فردای آمریکا غافل بود؛ به ویژه آن که پیشبینی ها از اثرگذاری حتمی مذاکرات هستهای در انتخابات آینده آمریکا حکایت دارد.
بنابراین، برخلاف آن چه که طیفی از سیاسیون اصلاحطلب وانمود میکنند، امروز توپ در زمین کارشکنها و طرف بدعهد برجام است و برای احیای این توافقنامه، چارهای جز لغو تحریمها، راستی آزمایی و ارائه تضمینهای مؤثر وجود ندارد.
اگر آمریکا از گذشته عبرت گرفته و مایل به توافق و احیای برجام است، این گوی و این میدان!